یادداشت های یه خانم مهندس

دهکده خاطره نویسی زندگی یک دختر برنامه نویس مهاجر

یادداشت های یه خانم مهندس

دهکده خاطره نویسی زندگی یک دختر برنامه نویس مهاجر

شکفتن نزدیک است ... .

دیوار ، آفتاب آزادی ام را گرفته است ؛ 

رنگم پریده  و کمر خم کرده ام ؛ 

تو، اما ریشه هایت را محکم و قَدَت را علم کن ؛

 دیوار را کنار بزن ؛ 

شکفتن نزدیک است ... .  

آیدا رنجبر



خدای مهربونم 

من به تو ایمان دارم اعتماد دارم 

توکل کرده ام به تو

دوستت دارم 

از اونجایی فهمیدم دارمت و بهت اعتماد کردمه 

که هرروز برات میخونم

ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده

شکوفا میشوم با تو

نظرات 1 + ارسال نظر
امیر یکشنبه 17 فروردین 1399 ساعت 14:52

سلام. زیبا و تحسین برانگیز نوشتین

سلام ممنونم از نگاه زیباتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد