یادداشت های یه خانم مهندس

دهکده خاطره نویسی زندگی یک دختر برنامه نویس مهاجر

یادداشت های یه خانم مهندس

دهکده خاطره نویسی زندگی یک دختر برنامه نویس مهاجر

سبک مگیر مصاف دل شکسته ما

دل شکسته عاشق به آه مى لرزد
همیشه بر علم خود سپاه مى لرزد
سبک مگیر مصاف دل شکسته ما
که کوه قاف ازین برگ کاه مى لرزد
گلى که نیست هوادارش آتشین نفسى
ز سردى نفس صبحگاه مى لرزد
هجوم خار به آتش چه مى تواند کرد؟
عبث دل اینهمه از خار راه مى لرزد
کدام گوشه ابرو بلند شد یارب؟
که همچو قبله نما قبله گاه مى لرزد
به فرق شاخ گلى بلبلى است بال فشان
پرى که بر سر آن کج کلاه مى لرزد
بر آن بیاض بناگوش گوشوار گهر
ستاره اى است که در صبحگاه مى لرزد
ز آه سرد بود برگریز عصیان را
خوشا دلى که ز بیم گناه مى لرزد
که آمده است به گلگشت ماهتاب برون؟
که همچو مهر جهانتاب ماه مى لرزد
به چشم بسته تماشاى عارض او کن
که این ورق ز نسیم نگاه مى لرزد
به خاک کوى تو خلق آرمیده چون باشند؟
که آفتاب در آن جلوه گاه مى لرزد
فتد ز رحم مرا برق در جگر صائب
اگر به دامن صحرا گیاه مى لرزد


صائب تبریزی
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد