یادداشت های یه خانم مهندس

دهکده خاطره نویسی زندگی یک دختر برنامه نویس مهاجر

یادداشت های یه خانم مهندس

دهکده خاطره نویسی زندگی یک دختر برنامه نویس مهاجر

حس میکنم سرپایینی های زندگیم خیلی قویم کردن

الانم انگار دارن میرن 

دارم حس میکنم رفتنشون رو

سربالایی ها اومدنه 

و میخام که با لذت طی شون کنم

وقتی هم رسیدم به قله 

به اونایی که انداختنم تو سرپایینی حتی سلام هم نمیدم


قول امروز خودم به خودم 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد