یادداشت های یه خانم مهندس

دهکده خاطره نویسی زندگی یک دختر برنامه نویس مهاجر

یادداشت های یه خانم مهندس

دهکده خاطره نویسی زندگی یک دختر برنامه نویس مهاجر


جاده ها دارن باز میشن 

من دارم آماده پرواز میشم

همیشه به چنین روزی اعتقاد داشتم

که میاد

دلم پر از شور و شوق میشه 

این روز که بعد این همه سختی منتظرش بودم 

اومده و نزدیکه

خدایا ممنونتم

سپاس گذارتم خدای خوبم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد